ماه عسل نوشت.....
نقدی گزارشی و منصفانه بر عملکرد ماه عسل 92
در ادامه مطلب
(نامه من به ماه عسل پیرو فراخوان جذب انتقادات سازنده(
با عرض سلام و ادب و احترام و آرزوی موفقیت و توفیق روز افزونِ ماه عسلی ها.پیرو فراخوان جذب انتقادات سازنده جهت اعتلای برنامه ی پر مخاطب ماه عسل؛متنی را که صرفا جهت بیان نقطه نظرات اینجانب در رابطه با برنامه ماه عسل نگاشته بودم را ارسال می نمایم.امید است با استفاده از متون ارسال شده و نظرات رسیده سال آینده با برنامه ای بهتر روبه رو باشیم:
این روز ها مثل ماه رمضان های پیشین نام برنامه ی پر بیننده ماه عسل بر سر زبان ها
جاری است.برنامه ای که اگر آن را پر بیننده ترین برنامه ی رمضان نخوانیم یقینا بی
انصافی خواهد بود.
در یک نگاه اجمالی می توان مخاطبین این برنامه را به دو گروه عمده تقسیم کرد.گروه اول موافقان سر سخت برنامه ماه عسل خواهند بود و در گروه دوم می توان منتقدان را جای داد.گر چه به طور دقیق نمی شود علائق این دو گروه را تقسیم بندی کرد ولی باز هم در یک نگاه کلی می توان دریافت که این اختلاف عقیده از تقارن یا مغایرتِ داده های ذهنی پیشینِ بینندگان،با آن چه که در ماه عسل می بینند رخ می دهد.
اگر بیننده بتواند بدون در نظر گرفتن عقاید شخصی و بدون نگاه مغرضانه این برنامه را به ورطه نقد بکشاند یقینا خود می تواند به تنهایی یک منتقد خوب باشد.
ولی در این میان چندی از منتقدان نه تنها به نقد منصفانه نمی پردازند بلکه متاسفانه می کوشند تا فضای نقد و بررسی سالم را نیز بیمار کنند.نقد های مغرضانه ای که اتفاقا تعدادشان کم هم نیست.
ولی آن چه در این جا حائز اهمیت است تاثیر گذاری بالای این برنامه در اذهان عمومی است.به نحوی که توانسته مخاطب را با موضوعات و مباحث مطرح شده حسابی دست به گریبان کند.که از قضا یکی از انتقادات جدی به این برنامه در همین حوزه مطرح می شود.تاثیر گذاری بالای این برنامه از دلایل مختلفی برخوردار است که یکی از آن ها شناخت خوبی است که عوامل این برنامه از احساسات ملت ایران دارند.
در این میان باید طوری برنامه ریزی شود که این شناخت،به نوعی از سوء استفاده تبدیل نشود و بتواند بر پایه ی همین احساسات،مخاطب را پای تلویزیون بکشاند.ولی اگر مخاطب احساس کند که موضوع مطرح شده قرار است به وسیله ی همین احساسی بودن به او تحمیل شده و یا اشکش را به زور در آورد سریعا برنامه را پس خواهد زد.
پس ابتدا باید با مسائل به قدری منطقی و عقلانی برخورد کرد که مخاطب بتواند با استدلال و منطق (و نه از روی احساسات صرف) موضوع مطرح شده را بپذیرد.
احساسی بودن ملت ایران مورد تایید و یا انتقاد بسیاری از اقشار جامعه است.ولی باید در نظر داشت که این احساسی بودن نباید بر منطقی بودن غلبه کند.کنترل هیجان که یکی از مباحث مطرح شده در این برنامه بوده است به خوبی به این مساله و کنترل لحظه ای هیچان پرداخته.
از طرفی گاهگدار دیده می شود که نوک پیکان انتقادات به سمت نحوه ی اجرای برنامه و موضوعات مورد بحث آن قرار می گیرد.موضوعاتی که شاید در مقابل ماه عسلی که حالا به گفته ی خود عوامل سازنده بسیار بزرگ شده است؛آن قدر هم بزرگ نباشد.
پرداختن به مسائلی چون گرونگانگیری شاید از جذابیت بالای تلویزیونی بر خوردار باشد ولی باید این مساله را نیز در نظر گرفت که شاید طرح چنین مسائلی از سبک و سیاق ماه عسل به دور باشد.
در جایی که مجری باید بسیار محتاطانه رفتار کند و سوالاتی که شدیدا
ذهن مخاطبش را درگیر کرده نباید به دلیل مسائل امنیتی مطرح شود؛شاید با یک نگاه تیز
بینانه می شد کاری کرد که این مساله ی نه چندان بزرگ مسبب تلنگری عظیم در ذهن مخاطب
گردد.
تقارن بعد از ظهر جمعه و داستان پسر بچه ای که در مدتی نسبتا طولانی در انتظار ناجی خود به سر می برد ذهن بیننده را به سمت حال و هوای انتظار می کشاند و این مساله که طرح آن تا به این جا از سوی این برنامه کمرنگ بوده می توانست تاثیر گذاری این موضوع را دو چندان کند.
به جرات می توان گفت که مسئله ی انتظار به خودی خود می توانست کشش و جذابیت گفت و گویی 90 دقیقه ای را داشته باشد به نحوی که ذهن مخاطب را از سوالات حاشیه ای دور کند.
در قسمت های مختلف دیگر نیز انتقادات جدی دیگری هم وارد است که یکی از اساسی ترین آن ها مساله ای است که در دوازدهمین قسمت برنامه ماه عسل رخ داد.
مساله ای که موجی از واکنش های شدید و انتقادات بعضا منصفانه ای را چه در فضای مجازی و چه در میان مردم و فضای حقیقی ایجاد کرد.
ابتدای برنامه با تاثیر گذاری فوق العاده ای که داشت توانست همه ی نگاه ها را به سمت این برنامه جذب کند.چیزی که مردم توانستند رابطه ی بسیار خوبی با آن برقرار کنند،اما در این جا بار نقد منتقدان به دوش قسمت دوم و اتفاقات این قسمت می افتد.
اگر بر پایه ی همان مسئله ی احساس به قضیه ی سپرده شدن کودک به دست
والدینی جدید نگاه کنیم می شود گفت که بسیار هم کار پسندیده ای بوده و البته هیچ کس
نمی تواند منکر پسندیده بودن نفس این قضیه شود(حتی با استدلال منطقی).ولی در این جا
مخاطب اگر با چشم عقل به تماشای این صحنه بپردازد سوالاتی منطقی در ذهنش شکل می
گیرد که به حق هم بوده و در برنامه برایشان پاسخی داده نشد.
سوالاتی از قبیل طی روند قانونی این امر،و این که اصلا چرا تا به آن لحظه بهزیستی با پذیرفتن کودک توسط آن خانوده موافقت نکرده بوده است و در چند لحظه ورق بر می گردد، سوالاتی است که تا به امروز ذهن مردم را در گیر کرده است ولی پاسخی از سوی عوامل به طور دقیق داده نشده است.
این که خود کودک تمایل به پذیرش پدر و مادری جدید را داشته و یا اینکه دارد از روی احساسات کودکانه اش تصمیم می گیرد،و این که در چند سال آینده از لحظات روحی متحمل چه ضربه هایی خواهد شد؛مسائلی است که هم چنان حل نشدنی باقی مانده اند.
البته می دانم برای هر یک از این سوالات جواب منطقی و استدلالی محکم وجود دارد و در این که این تصمیم طی جلسات مختلف و با مذاکرات مداوم گرفته شده است و کاملا از جهات مختلف مورد بحث و بررسی قرار گرفته،شکی نیست. ولی انتقاد بنده به پاسخ داده نشدنِ این مسائل در برنامه و روشن نکردن اذهان عمومی است.
در مواردی نیز دیده می شود که در یک گفت گوی 90 دقیقه ای به دلیل زمان بندی نادرست شاید حق مطلب و داستان مورد بحث ادا نشود؛اگر قرار باشد به داستان زندگی فردی پرداخته شود که خودش قهرمان و نقش اصلی آن است مطمئنا خود شخص بیشتر از اطرافیانش حرف هایی برای گفتن دارد.باید تلاش شود تا این نوآوری(معرفی شخص در میان صحبت های اطرافیان)باعث ایجاد کمبود زمان و ناگفته ماندن سخنان قهرمان قصه نشود گر چه پخش ناگفته های مهمانان تا حدودی توانسته این خلاء را پر نماید.
به هر حال نادیده گرفتن خدمات و تلاش های دست اندرکاران این برنامه که توانسته در لحظات ناب پیش از افطار ثانیه هایی به یاد ماندنی برای ایرانیان رقم بزند ستودنی است.برنامه ای که حالا پس از چند سال با مردم بودن حسابی با احساساتشان عجین شده و جزئی از لحظات افطارشان به حساب می آید.
برنامه ای که کم تر کسی دیدنش را از دست می دهد و از لحاظ ساختاری هم می توان نمره ی خوبی به آن داد؛دکور و نور پردازی متفاوت و تیتراژ زیبایی که در جذب نگاه هوشمندانه ی مخاطب از عناصر اصلی به حساب می آید را نباید نادیده گرفت.
نو آوری هرساله ای که بیننده را به شگفتی می آورد و او را متوقع اتفاقات کم نظیر می کند.
این انتقادات "صرفا جهت اطلاع و تصحیح "مطرح شده تا بتوانیم در سال های آتی شاهد ماه عسلی بهتر باشیم.
ولی متاسفانه و صد افسوس برخی از به ظاهر منتقدان سعی دارند که بدون
در نظر گرفتن نقاط قوت این برنامه تنها به طرح مشکلات آن بپردازند که این خود از
رفتار حرفه ای منتقدان به دور است.
این برنامه به دلیل طیف گسترده ای از مخاطبان که مترصد لحظه به لحظه
ی آنند در نگاه مخاطب از جایگاه ویژه ای برخوردار است.نگاه هایی که گاهی مدیون شان
نشدن بسیار سخت خواهد بود.
به امید پیشرفت روز افزون برنامه ی پر مخاطب ماه عسل.
اثری نقد گونه به قلم مهدیه سادات حقی.
(پانزده ساله از گرگان)
- ۹۲/۰۵/۱۹